سیستم اطلاعات حسابداری برای مدیریت هزینه ها
تغییر ثابت نه تنها برای فضای اجتماعی، بلکه برای ساختار اقتصادی و همچنین کسب و کار یک نمونهی بارز است. بخاطر عوامل و دلایل این تغییرات در کشورمان نه تنها جستجو در تغییر شرایط اقتصادی مان الزامی است-این فرآیند به مدت چند سال اجرا شده و به واقعیت مکانیسم بازار بدل شده است بلکه اهمیت و تاثیر یک پدیدهی جدید در حال رشد می باشد. این پدیده علم جدید اقتصاد یا جهانی سازی نامیده میشود که با از بین بردن مرزهای ملی و هماهنگسازی ابزارهای مدیریت یک نمونه بارز است.
در ادامه این مقاله با شرکت حسابداری اقتصاد قرن همراه باشید.
نتیجه ی این فرآیند این حقیقت است که سرمایه گذاران برای پیوستن به بازار یا شرکتهایمان همراه با مشارکت خارجی در چنین مدیریتی که ارزش افزوده را برای آنها به همراه دارد اصرار می ورزند. در این منطق، کنترل یک ابزار قابل دستیابی است. کنترل یک سیستم مدیریت خاص است که به ویژه از حسابداری، هزینه ها و سیستم محاسبات مخارج و هزینه یک شرکت و بودجه های شرکت استفاده میکند. در ابتدا، شرکتها باید در مورد هزینه ها، حسابداری و سیستم محاسبات هزینه تجدیدنظر کنند. این مقاله در ابتدا در مورد دو عنصر ذکرشده بحث میکند.
اطلاعات حسابداری
در کل، حسابداری میتواند به دو گروه تقسیم شود: حسابداری مالی و حسابداری مدیریتی. این طبقه بندی به خصوص برای کنترل بسیار مهم است. کنترل از حسابداری مدیریتی بهره می برد که نگران ارائهی اطلاعاتی است که مدیران داخلی سازمان استفاده میکنند. یک مدیر تولید خواهان گزارشی از تعداد واحدهای تولید محصول توسط کارگران مختلف به منظور ارزیابی عملکرد آنها است. یک مدیر فروش خواهان گزارشی است که بتواند سودآوری مربوط به دو محصول را به منظور تمرکز بر تلاش برای فروش نشان دهد. شرکتها گزارشهای حسابداری مدیریتی ماجرک و همکارن (۲۰۱۳) را برای استفاده کنندگان خارجی توزیع نمیکنند چون این گزارشها اغلب شامل اطلاعات محرمانه است.
به عبارت دیگر، استفاده کنندگان خارجی ترجیح میدهند وضعیت مالی شرکت را به صورت کلی ببینند و ارزیابی کنند. بنابراین، حسابداری مالی برای شرکت همالزامی است. حسابداری مالی نگران آماده کردن گزارشهای هدف کلی برای سهامداران خارج از شرکت است. چنین سهامدارانی عبارتند از: مالکان، سهامداران، بستانکاران، تحلیلگران مالی و ناظران دولت.
هم حسابداری مالی و هم حسابداری مدیریتی اطلاعاتی را برای استفاده کنندگان خاص خود فراهم میکنند. عرضه و تقاضا برای اطلاعات حسابداری از طریق اطمینان اطلاعاتِ کرال (۲۰۰۱) مشخص می شوند.
هزینه ها و منفعت های اطلاعات عناصر بسیار مهمی برای مدیران هستند برای اینکه به آنها امکان میدهد تا تصمیم بگیرند حسابداری تا چه اندازه کافی است. تنها اگر منفعت های اطلاعات از هزینه هایش فراتر باشد شرکت باید اطلاعات حسابداری را به مدیران ارائه کند.
حسابداری به خاطر بعضی انواع خاص اطلاعات الزامی است. این اطلاعات حاوی مقداری دانش در مورد هزینه ها است. در اصل هزینه یک قربانی منابع است. واژهی هزینه تنها هنگامیکه در محتوای خاصی بکار رود معنادار است.
تعریف هزینه به عنوان یک “قربانی”مستقیماً به مفهوم هزینهی فرصت منجر میشود. اگر شرکتی از یک دارایی برای یک هدف استفاده کند، هزینهی فرصت استفاده از دارایی برای هدف برابر با بازده صرفنظر شده از بهترین استفادهی جایگزینش می باشد. لازم است که هزینه را آنطور که در حسابداری مدیریتی از هزینه استفاده میشود و آنطور که در حسابداری مالی مورد استفاده است متمایز کنیم.در حالی که هزینه یک قربانی منابع است، خرج کرد هزینهی سابق کالاها یا خدماتی یک شرکت است که در یک دورهی حسابداری بخصوص استفاده میکند. حسابداری مدیریتی اصولاً با هزینهها سروکار دارد نه با مخارج.
هزینه های اضافی ناشی از مخارج گذشته هستند. تصمیمات آن را تحت تأثیر قرار نمیدهد چون شرکت موجب هزینههای اضافی در گذشته شده است، در حالی که تصمیمات گرفتهشدهی حال حاضر آینده را تحت تأثیر قرار میدهند. مخارج گذشته توسط Kenneth (۲۰۱۳) هزینههای اضافی هستند اما بدان معنا نیست که اطلاعات مربوط به مقادیر خرجشده در گذشته، برای مثال ارزیابی عملکرد، به طور کلی بیربط هستند.
مواد و روشها
منابع لیست شده ی مرتبط برای نوشتن این مقاله استفاده شدهاند. اطلاعات کسبشده مربوط به توسعه، ایجاد و ویژگیهای اساسی مدیریت هزینه برای مقایسهی احتمالات مختلف مدیریت هزینه و کنترل استفاده میشدند. روشهای مربوطه، تحلیلها، ترکیبها، کسریها و اختلاسها مورد استفاده قرار گرفتند.
اطلاعات هزینه ها
مدیران همچنین بعضی از دیگر طبقه بندی های هزینه ها را استفاده میکنند. با توجه به رابطه با موضوع هزینه، هزینههای مستقیم و هزینه های غیرمستقیم وجود دارند. هزینه هایی که مستقیماً باموضوع هزینه مرتبط هستند هزینه های مستقیم خوانده میشوند و آنهایی که رابطه ی مستقیمی با موضوع هزینه ندارند هزینه های غیرمستقیم خوانده میشوند.
موضوع هزینه به موردی گفته میشود که مدیر مایل است تا هزینه را اندازهگیری کند. دپارتمانها، انبارها، تقسیمات، خطوط محصول یا واحدهای تولیدشده توسط ماجروا و همکاران (۲۰۱۳) نمونه های بارزی از موضوعات هزینه خواندهشدند.
هزینه های غیر مستقیم همچنین مشترک هستند یا توسط دو یا چند موضوع هزینهی بیشتر به اشتراک گذاشته میشوند، بنابراین حسابداران آنها را هزینه های مشترک نیز میخوانند.
مواد مستقیم و کار مستقیم هزینه هایی هستند که یک شرکت میتواند برای واحدهای ویژه ی تولید ردیابی کند. سربار تولید هزینه هایی هستند که به شرکت را قادر می سازد چنین مواد غیرمستقیم، کار مستقیم، هزینه ی تسهیلاتی، مالیات بر اموال، استهلاک، بیمه، اجاره و دیگر هزینه های عملیاتی تسهیلات تولید را تولید کند. هزینه های غیرتولیدی از هزینه های بازاریابی و هزینه های اداری تشکیل شدهاند.
علاوه بر این طبقهبندی بعضی روشهای دیگر برای ارزیابی هزینه ها وجود دارند. یک دیدگاه دیگر در مورد رفتار هزینه ها وجود دارد. این طبقه بندی شاید بسیار مفید باشد.با توجه به این روش:
هزینه های متغیری وجود دارد که به عنوان سطح تغییرات فعالیت تغییر میکنند، در حالی که
هزینه های ثابت با تغییر حجم فعالیت تغییری نمیکنند.
در اجرای کوتاه مدت یک دورهی زمانی طولانی برای تغییر دادن سطح تولید مطابق با محدودیتهای ظرفیت کل تولید فعلی، بسیاری از هزینه های شرکت ثابت می شوند. در درازمدت، مدیریت میتواند ظرفیت کل تولید را تغییر دهد و هیچ هزینهای ثابت نیست.
هزینه های کل یک کالا میتواند به این شکل بیان شود: TC=F+VX جاییکه TC هزینهی کل را در طول دوره، F هزینهی ثابت را در طول یک دورهی زمانی، V هزینهی متغیر هر واحد فعالیت را و X تعداد واحدهای فعالیت در طول یک دوره را نشان میدهند.
هزینه های ثابتی که ظرفیت تولید را برای یک شرکت فراهم میکنند هزینه های ظرفیت هستند. هزینه های ثابت دیگر که شامل تحقیقات، توسعه و تبلیغات برای تولیدکسب و کار جدید میباشند هزینه های احتیاطی یا هزینه های برنامهریزیشده یا هزینه های مدیریت شده هستند.
روابط میان قیمتهای فروش، هزینه های واحد، حجم فروش و سود مدل هزینه–حجم-سود را بدین شکل بیان میکنند:
- سود عملیاتی برای دوره را نشان میدهد
- درآمدهای کلی برای دوره را نشان میدهد
- هزینه های کل برای دوره را نشان میدهد
- قیمت فروش واحد را نشان میدهد
- هزینه های عملیاتی ثابت برای دوره را نشان میدهد
- هزینه های متغیر واحد را نشان میدهد و
- تعداد واحدهای فروخته شده در دوره را نشان میدهد.
نقطهای که در آن هزینه های کل با درآمدهای کلبرابر هستند نقطه ی سربه سر شدن است، باید صفر باشد.
اگر باشد، به این معناست که: و . حاشیهی سود واحد در هزینهی متغیر واحد مازاد بر قیمت فروش واحد است که داریم . بسیاری از مدلهای تصمیمات مدیریتی از حاشیه ی سود واحد استفاده میکنند.
نتایج و بحث
همه ی هزینه هایی که شرکتها متحمل میشوند، سرانجام به مخارج تبدیل میشوند. اگر یک شرکت هزینهای را فوری پرداخت نکند اما آن را به یک حساب موجودی در یک ترازنامه اضافه کند تا زمانی که کالا را بفروشد، به آن هزینه “انبارشدنی” گفته میشود. هزینه های انبارشدنی هزینههای محصول نامیده میشوند. هزینه های غیرانبارشدنی هزینه های دوره نامیده می شوند چون شرکت آنها را در دورهای که تحمیل میشوند میپردازد. برای گزارشدهی مالی خارجی الزامی است که همهی هزینه های تولید به عنوان هزینههای محصول در نظر گرفته شوند. با استفاده از هزینه یابی جذبی کامل، شرکت به هر واحد یک کالای تولیدشده هزینهی تولید متغیر واحد به اضافهی سهمی از هزینه های تولید ثابت برای ارزشیابی موجودی را اختصاص میدهد. شرکتها با استفاده از هزینهیابی متغیر هزینه های تولید ثابت را به عنوان هزینه های دوره درنظر میگیرند که در آن دوره مصرف می کنند و هزینه ها رامتحمل میشوند. شرکتها، طبق نظر سوکالوا (۲۰۱۰)، همهی هزینه های غیرتولیدی را به عنوان هزینه های دوره و بنابراین هزینه هایی در نظر میگیرند که تحت هر دو روش غیرانبارشدنی هستند.
تمام انواع هزینه ها یا مخارج برای مدیران ضروری هستند تا آنها را قادر سازد که بعضی از تصمیمات مهم را اتخاذ کنند. برای تصمیم مدیریتی لازم است تا حاشیه ی سود را بدانند. این حاشیه غالباً با حاشیه ی سود ناخالص اشتباه گرفته میشود، اما متفاوت از هم هستند.
این امکان وجود دارد که هر دو حاشیه را با کمک مؤلفه های هزینه های کامل که شامل هزینه های بازاریابی و اجرایی هستند تعریف نمود اما ارزش موجودی هزینهی جذبی کامل را نمیتوان به این شکل تعریف کرد.
هزینه های متغیر واحد شامل هزینه های متغیر بازاریابی و اجرایی می باشند اما هزینه های تولید متغیر اینچنین نیستند:
- حاشیه ی سود واحد= قیمت فروش واحد –هزینه کامل هر واحد ساخت و فروش محصول
- حاشیه ی سود ناخالص واحد = قیمت فروش واحد – هزینه ی کامل جذبی هر واحد محصول
- حاشیه ی سود واحد= قیمت فروش واحد – هزینه ی متغیر هر واحد ساخت و فروش محصول
مدیران باید بین این حاشیه ها تمایز قائل شوند چون شرکتها به طور معمول حاشیهی سود ناخالص کل را در اظهارنامههای مالی خارجی گزارش میکنند اما حاشیهی سود به طور کلی برای تصمیمات مدیران بسیار سودمند است. قابلیت کنترل هنگامی برای مدیران مهم است که از دادههای حسابداری برای ارزشیابی عملکرد استفاده کنند.
دانستن این که کارمندان کدام هزینه ها را میتوانند کنترل کنند به مدیران اجازه میدهد تا اولویتها را در انجام یکی از مأموریتهای بسیار مهمشان یعنی کنترل هزینه تنظیم کنند. دانستن اینکه در کوتاه مدت اجارهی کارخانه یک هزینهی غیرقابل کنترل است، در حالی که ساعات کاری مستقیم قابل کنترل هستند، مدیر را قادر میسازد تا توجه اش را بر هزینه هایی متمرکز سازد که به راحتی مدیریت می شوند. شناخت ماهیت نسبی هزینه های قابل کنترل و غیرقابل کنترل حائز اهمیت است. ابتدا، هزینههایی که مدیران نمیتوانند در اجرای کوتاهمدت کنترل کنند احتمالاً در اجرای بلندمدت در بعضی سطوح سازمان قابل کنترل خواهند شد.
دوم، همانطور که شخص در سازمان تا سطوح بالاتر مدیریت ارتقا مییابد، هزینه های بیشتر و بیشتری قابل کنترل می شوند. ما هزینه را در این سطح در سازمان قابلکنترل در نظر می گیریم جاییکه مدیریت در آن سطح قدرت تصویب هزینه را دارد. اگر مدیریت ارشد نه مدیران بخش فروش بتواند بودجهی تبلیغات را تصویب کند، هزینه های تبلیغاتی را کنترل میکند.
هزینه های گزارش شده در اظهارنامه های درآمد
این امکان وجود دارد که از سه نوع اظهارنامه ی درآمد استفاده شود:
گزارش دهی مالی خارجی
شرکتها هزینه یابی تولید ثابت را به هر واحد تولیدشده اختصاص میدهند.
جدول ۱: اظهارنامهی درآمد برای گزارشدهی مالی خارجی
درآمدهای فروش منهای هزینه ی کالای فروختهشده حاشیه ی سود ناخالص منهای هزینه های بازاریابی و اجرایی درآمد خالص قبل از مالیاتها |
تصمیم گیری مدیریتی
شرکتها از هزینه یابی متغیر استفاده میکنند و هزینه های تولید ثابت را به عنوان هزینه های دوره در نظر میگیرند: شرکت از آنها به منظور ارزشیابی موجودی برای واحد استفاده نمیکند. هزینه یابی متغیر، رفتار هزینه را بهتر از هزینه یابی جذبی کامل بازتاب میدهد.
جدول ۲: اظهارنامهی درآمد برای تصمیمگیری مدیریتی
درآمد فروش منهای هزینه ی متغیر – هزینه های متغیر کالای فروخته شده – هزینه های متغیر بازاریابی و اجرایی
حاشیه ی فروش هزینه های ثابت کمتر – هزینه های تولید ثابت – هزینه های ثابت بازاریابی و اجرایی
سود عملیاتی |
ارزیابی عملکرد مدیریتی
هزینه ها و درآمدها به مقادیری تقسیم میشوند که مدیران میتوانند کنترل کنند و هزینه ها و درآمدهایی که نمیتوانند کنترل کنند. همچنین هزینه ها و درآمدها را برای مراکز مسئول (هر بخشی از شرکت برای مدیری که مسئول آن است) اختصاص میدهد.
جدول ۳: اظهارنامه ی درآمد برای ارزیابی عملکرد
قابل کنترل توسط شعبات | غیرقابلکنترل توسط شعبات | کل برای شرکت | |
درآمدهای فروش منهای هزینه های متغیر حاشیه ی سود هزینه های ثابت اختصاص یافته به شعبات سود عملیاتی |
نتیجه گیری
پیاده سازی این تغییرات در رویکرد شرکت به تلاش و صبوریزیادینیاز دارد. شراط اجتناب ناپذیر کاربرد آنها در توانایی مدیر برای استادانه ساختن سیستم و متقاعد کردن همه ی کارمندان و مدیران در خصوص ضرورت هر مرحله می باشد. این نتیجه فورا آشکار نمی شود اما مطمئناً در اجرای طولانی مدت نمایان می شود.